اکثریت علما، محدثین و مورخین اهل سنت قائل به ولادت حجت بن حسن هستند؛ حمد فتلاوی در این زمینه مینویسد: «جمعی زیادی از علما اهل سنت که تعدادشان به 130 نفر میرسد، به ولادت حجت بن حسن در سال 255 هجری قمری به عنوان فرزند حسن عسکری و از نسل حسین بن علی، گفته اند.»[15]
وی هم چنین 26 نفر را نام میبرد که معترف به ولادت حجت بن حسن در نیمه شعبان هستند.[15]
ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه مینویسد :‹‹ ابو القاسم محمد حجت هنگام وفات پدرش 5 سال داشت و خداوند او را در همان کودکی حکمت آموخت او قائم منتظر نامیده میشود ››[16] ابن صباغ در فصول المهمه میگوید :‹‹ ابوالقاسم محمد حجت پسر حسن خالص در سامرا در نیمه شعبان سا ل 255هجری قمری به دنیا آمد.››[17]
ابن خلکان در وفیات الاعیان چنین نگاشته است: ‹‹ابو القاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی بن محمد فرزند محمد بن علی دوازدهمین امام از ائمه دوازدهگانه است بر حسب اعتقاد امامیه و ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هجری قمری بود و هنگامی که پدرش در گذشت او 5سال سن داشت.››[18]
و ذهبی در سیر اعلام النبلا و ابن اثیر در الکامل فی التاریخ نیز ولادت حجت بن حسن را ذکر کرده اند
تولد حضرت مهدی (عج) و ایام نیمه شعبان پیشاپیش مبارک
زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتوموبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت.
While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.
مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده
In anger, the man took the child"s hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.
در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انشگت دست پسر قطع شد
وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد" !
When the child saw his father with painful eyes he asked, "Dad when will my fingers grow back?"
آن مرد آنقدر مغموم بود که هچی نتوانست بگوید به سمت اتوبیل برگشت وچندین باربا لگدبه آن زد
The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.
حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد . او نوشته بود " دوستت دارم پدر"
Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written "LOVE YOU DAD
روز بعد آن مرد خودکشی کرد
The next day that man committed suicide. . .
خشم و عشق حد و مرزی ندارنددومی ( عشق) را انتخاب کنید تا زندکی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشیدکه
Anger and Love have no limits; choose the latter tohave a beautiful, lovely life & remember this:
اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند
Things are to be used and people are to be loved.
در حالیک امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.
The problem in today"s world is that people are used while things are loved.
بودنم را هیچ کس باور نداشت.. هیچ کسی کاری به کار من نداشت.. بنویسید بعد مرگم روی سنگ.. با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ.. او که خوابیده است در این گور سرد.. بودنش را هیچکس باور نکرد..
همه جا خیس است
خیس از اشکهای بی پایانم
همه جا تاریک است و شمعی روشن نمی شود
.
انگشتم را بر ظلمت شب ، می کشم
و در آتش خشمم فرو می برم
.
بوی سوخته بیداد می کند
اما ظلمت ، روشن می شود
و من دیگر در تاریکی نیستم